مقابل خط خون. (آنندراج) : و بخت نصر، این مرد را که خط امان داده بود البته نیازرد و پیوستگانش را. (مجمل التواریخ). از دست روزگار ستمگر بعهد او زی اهل شهر نخشب خط امان رسید. سوزنی. سپهر قد را هر کس که برکشیدۀ تست سپهر درنکشد خط خط امانش را. خاقانی. ساقیا عشرت امروز بفردا مفکن یا ز دیوان قضا خط امانی بمن آر. حافظ. از هواخواهان مشو غافل که وقت برگریز طوق قمری سرو را خط امان خواهد شدن. صائب (از آنندراج)
مقابل خط خون. (آنندراج) : و بخت نصر، این مرد را که خط امان داده بود البته نیازرد و پیوستگانش را. (مجمل التواریخ). از دست روزگار ستمگر بعهد او زی اهل شهر نخشب خط امان رسید. سوزنی. سپهر قد را هر کس که برکشیدۀ تست سپهر درنکشد خط خط امانش را. خاقانی. ساقیا عشرت امروز بفردا مفکن یا ز دیوان قضا خط امانی بمن آر. حافظ. از هواخواهان مشو غافل که وقت برگریز طوق قمری سرو را خط امان خواهد شدن. صائب (از آنندراج)
مقابل خط روان. مقابل خط خوانا، کنایه از ماه نو. (آنندراج) : دوش بر لوح فلک خط معما دیده اند صفحۀ گردون به آب زر محشی ̍ دیده اند. خواجه جمال الدین سلیمان
مقابل خط روان. مقابل خط خوانا، کنایه از ماه نو. (آنندراج) : دوش بر لوح فلک خط معما دیده اند صفحۀ گردون به آب زر محشی ̍ دیده اند. خواجه جمال الدین سلیمان